منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

عکس/مراسم شب قدر در جوار شهید غواص شناسایی شده

کرج شب گذشته میزبان شهید غواص سید جلیل میری از شهدای شناسایی شده گردان غواص های دست بسته بود و جمع کثیری از مردم کرج مراسم احیای خود را در جوار این شهید عالی قدر برگزار کردند.



برچسب ها :

مراسم تشییع پیکر پاک شهید "سید جلیل میری ورکی" شهید غواص تازه تفحص شده در کرج برگزار شد.



برچسب ها :

مراسم تشییع پیکر شهید محمدعلی بمانی و سید جلیل میری ورکی صبح امروز چهارشنبه با حضور گسترده مردم در قزوین برگزار شد.



برچسب ها :

کد خبر: ۲۳۶۹۹۷
۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۷
مراسم تشییع و بزرگداشت 175 شهید غواص در میدان بهارستان تهران درحال برگزاری است.
 
براساس برنامه اعلام شده پیکرهای پاک شهدا قرار است از میدان بهارستان به سمت معراج شهدا تشییع می شود؛ آیین وداع با این شهدا نیز شب گذشته با حضور گسترده مردم در دانشگاه تهران برگزار شد.
 
در این مراسم دانشجویان در کنار استادان و مسوولان دانشگاه ها با پیکرهای پاک این شهدا وداع کردند و زیباترین صحنه های بیعت با آرمان های شهیدان را به نمایش گذاشتند.
 
مراسم وداع با پیکر مطهر 175 شهید مظلوم غواص کربلای چهار با عنوان مدافعان عزت به همت بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران برگزار شد.
 
30 اردیبهشت ماه سال جاری خبر کشف پیکر 270 تن از شهدای دفاع مقدس که توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیده بودند،منتشر شد، برخی از پیکرهای مطهر این شهدا هیچ جراحتی نداشت و نشان می داد که آنان زنده به گور شده اند.
 
 
میدان شهدا، چهارراه مخبرالدوله و سایر مسیرهای منتهی به میدان بهارستان تهران از ساعت 15 امروز با حضور میلیونی مردم مواجه است. 
 
اقشار مختلف مردم از جمله پیر و جوان ، زن و مرد با دردست داشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و شعارهایی از جمله مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل در این آیین باشکوه حضور دارند. عکس های محمدعلی نجیب عکاس ایسکانیوز، امین جلالی، مرضیه موسوی و احمد معینی جم عکاسان ایرنا، نسترن دادجو عکاس نسیم، همت خواهی عکاس ایسنا، آدین حقیقی و حسین اسماعیلی عکاسان مهر، رضاحسینی عکاس آنا، محمدعلی گلخواه عکاس باشگاه خبرنگاران، مهدی افراخته عکاس خبرگزاری دانشجو و محمدحسین ولایتی عکاس فارس از این مراسم را در زیر می بینید.
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص



برچسب ها :

شهید محمدعلی رهنمون؛
 
نماز جماعت در عروسی!
 
 

شنیده بودیم نماز جماعت و اول وقت برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمی کردیم این قدر مصمم باشد!

 

صدای اذان که بلند شد، همه را بلند کرد؛ انگار نه انگار عروسی است، آن هم عروسی خودش!

 

یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش، نماز جماعتی شد به یاد ماندنی.

 

 

رزمندگان شمال

 

 




برچسب ها :











 




برچسب ها :

معرفی شهید علیرضا موحد دانش

علیرضا اولین فرزند خانواده «موحد» در سال 1337 در تهران به دنیا آمد. در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم به سربازی اعزام شد و پس از فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، وی نیز از پادگان گریخت و به جمع انقلابیون پیوست. [روایتی دیگر: در سال 1355 بعد از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی برق به کسب علم مشغول گشت.]پس از پیروزی انقلاب، در کمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت مشغول شد. علیرضا در فروردین ماه 1358 به عضویت سپاه پاسداران در آمد و ابتدا مأموریت حراست از بیت امام خمینی را بر عهده گرفت. با آغاز غائله کردستان، به کردستان رفت و در چند عملیات پاکسازی علیه ضد انقلابیون شرکت کرد. پس از آن به جبهه اعزام شد و به عنوان جانشین "محسن وزوایی در عملیات بازی دراز حضور یافت و در همین عملیات، یک دستش قطع شد. پس از عملیات "مطلع الفجر" به مکه معظمه مشرف شد. قبل از عملیات فتح المبین، به تیپ 27 محمد رسول الله (ص) اعزام شد تا به عنوان معاون گردان حبیب بن مظاهر مأموریتش را انجام دهد.

وی پس از خاتمه عملیات فتح المبین، فرماندهی گردان حبیب بن مظاهر را بر عهده گرفت و نقش فعالی در مراحل سه گانه "الی بیت المقدس" و آزادی خرمشهر ایفا کرد.

در خرداد سال 1361 با دختری مؤمنه عقد ازدواج بست. پس از پایان عملیات بیت المقدس، به همراه قوای محمد رسول الله (ص) به لبنان اعزام شد. بعد از بازگشت از لبنان، فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده گرفته، در عملیات "والفجر 1" با این تیپ وارد عملیات شد و در همان عملیات نیز مجدداً مجروح شد.

علیرضا موحد، عاقبت در تاریخ 13 مرداد 1362 در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، در حالی که فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده داشت به شهادت رسید.

 خاطرات

مجروحیت اول

 عملیات <<بازی دراز>> بود. صبح عملیات، حاج علی برای بیدار کردن بچه‌ها، به سمت یکی از چادرها رفت، غافل از اینکه شب قبل عراقیها پاتک زده، چند تا از چادرها را گرفته بودند. هنگامیکه حاجی وارد چادر شد، سربازان عراقی او را به رگبار بستند، خیلی سریع پشت یکی از صخره‌ها سنگر گرفت، اما لغزش پا روی ریگ‌ها باعث سقوط او شد و در اثر اصابت سر به تخته سنگی، برای مدتی بیهوش شد. پس از به هوش آمدن، یکی از عراقیها نارنجکی را به سمت او پرتاب کرد. حاجی که قصد داشت نارنجک را به سمت دشمن بازگرداند، آن را در دست گرفت اما نارنجک منفجر شد و دست حاج علی را از مچ قطع کرد. در همین حین ما با شنیدن صدای تیر انفجار متوجه جریان شدیم و به سمت چادرها رفتیم و پس از به عقب راندن عراقیها حاج علیرضا موحد دانش را یافتیم.

فکر می‌کنم همه بچه‌ها با دیدن آن صحنه به یاد کربلا و علقمه و عملدار لشگر امام حسین (ع) افتادند. حاج علی بعد از جانبازی باز هم راهی جبهه‌ها شد، آخر هیچ چیز نمی‌توانست حضور او را در صحنه جهاد کمرنگ کند.

راوی: همرزم شهید

استجابت آنی دعا

 شهید موحد دانش یکی از خاطراتش را برای یکی از همرزمانش اینگونه تعریف کرده است:

بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبه‌ات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...» مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد. دستی به شانه‌ام زد و گفت: «حاج علی، مکه می‌روی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟» خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمی‌توانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم می‌خواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...» 

فواید دست مصنوعی

سهمیه مکه برای شهید پیچک بود که آن را به علی (شهید موحد دانش) داد. ایشان وقتی می‌خواست عازم حج شود، همچنان از کار تبلیغات و کار برای اسلام غافل نبود. لذا با توجه به مصنوعی بودن دستش از این موضوع حداکثر استفاده را کرد و مقدار زیادی عکس و پوستر انقلابی را داخل آن جاسازی کرد، طوری که تا خود عربستان هیچ کس متوجه این قضیه نشده بود. آن جا که می‌رسند، در یکی از به اصطلاح کمپ ها که وارد می‌شوند می‌بینند عکس فهد زده شده است. با زیرکی آن عکس را می‌کند و عکسی را که همراه خود برده بود به جای آن می‌زند.

مامورین سعودی که این قضیه را می‌بینند علیرضا را برای بازجویی می‌برند اما چیزی از وی نمی توانند پیدا کنند. عکس فهد را دوباره روی دیوار می‌زنند و می‌روند. بر می‌گردند و می‌بینند عکس فهد باز پایین آورده شده پوستر دیگری به جای آن نصب شده است. عصبانی می‌شوند که علیرضا این پوسترها را از کجا می‌آورد، باز هم متوجه دست مصنوعی علیرضا نمی شوند تا اینکه بالاخره رهایش می‌کنند. همین کار را مکرر ادامه می‌دهد.

به دوستانش گفته بود: این دست مصنوعی ما بیشتر از دست واقعی درخدمت اسلام قرار گرفته است.

راوی: پدر شهید موحد دانش

حضور دلگرم کننده

شبی که خداوند فاطمه را به ما عطا فرمود حدود 9 ماه از شهادت حاج علی گذشته بود. آمبولانسی آمد و ما به همراه همسر علیرضا راهی بیمارستان شدیم. من در تمام مسیر حضور حاجی را حس می‌کردم. احساس می‌کردم او سوار برلندکروزی که همیشه با آن به خانه می‌آمد، در جلوی آمبولانس حرکت می‌کند و راه را برای عبور ما باز می‌نماید. می‌دانستم که او هم نگران حال همسرش است و با حضورش قصد دارد به ما آرامش بدهد. شاید اگر از همسر او هم سؤال کنید بگوید که: «تعجب‌آور است اما من علیرضا را دیدم که به من لبخند می‌زد و برایم دعا می‌خواند.»

راوی: پدر شهید 

فوتبال

 علیرضا خیلی به فوتبال علاقه داشت. هر وقت از مدرسه می‌آمد، با بچه‌های محل فوتبال بازی می‌کرد . یکسال عید پدر علیرضا کت و شلوار برایش خریده بود و او با همان لباسها برای بازی فوتبال به کوچه رفت و شلوارش را پاره کرد. وقتی به خانه بازگشت بدون آنکه به ما حرفی بزند، نشست و شلوارش را دوخت. چند روز بعد وقتی می‌خواستم شلوار علیرضا را بشویم، قسمت‌های دوخته شده توجه مرا به خود جلب کرد. آنقدر ماهرانه کوک خورده بود که اول فکر کردم، نوع پارچه اینطور است اما هنگامیکه خود علیرضا جریان را برایم تعریف کرد، به اصل قضیه پی بردم.

 راوی: مادر شهید 

مهمان بانوی دو عالم

چند روز قبل از شهادت علیرضا من که در خارج از کشور به سر می‌بردم، خواب عجیبی دیدم. درخواب دیدم که تمام کوچه‌مان را چراغانی کرده و دیوارهایش را از پرچم پوشانده‌اند. خانم فاطمه زهرا (س) جلوی در خانه ایستاده‌اند و مردم بین خودشان نقل پخش می‌کنند. دریافتم که شاید برای علیرضا اتفاقی افتاده است و همینطور هم بود. چند روز بعد همسرم از ایران تماس گرفتند و خبر شهادت او را به من رساند.

سیزدهم مرداد سال 1362 و عملیات والفجر 2 بود. علیرضا که زخمی شده بود، در آخرین لحظات به سختی خودش را به بیسیم عراقی‌ها رسانده، سیم آن را با دندان جوید تا مانع ارتباط آنان با عقبه گردد. پس از قطع سیم که دشمن متوجه این کار علی شد، او را به رگبار بسته، راهی دیار بهشت گرداند . پیکرش، همانطور که آرزو داشت پس از مدتها، به وطن باز گشت و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.

راوی: مادر شهید 

وصیت‌نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله (ص)، اشهد ان على ولى الله

سلام علیکم

در زمانى قلم به نیت وصیت بر کاغذ مى لغزانم که هیچ‌گونه لیاقت شهادت را در خود نمى‌بینم. وقتى به قلبم رجوع مى‌کنم غیر از سیاهى و تباهى و معصیت چیزى نمى‌یابم و به همین دلیل است که از پروردگار توانا عاجزانه می‌خواهم که تا مرا نیامرزیده است از دنیا نبرد.

پروردگارا با گناهى زیاد از تو که لطف و کرمت را نهایتى نیست، تقاضاى عفو و بخشش دارم و الهى بنده‌اى که تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخت توان دارد، خدایا توبه‌ام را بپذیر و از گناهانم بگذر که غیر از تو کسى را ندارم و غیر از تو امیدى ندارم.

مردم بدانید راهى را که در آن گام نهاده‌ایم که همانا راه حسین (ع) است و به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقى که به تن داریم در سنگر رضاى خدا خواهیم ماند و به دشمن زبون کافر خواهیم فهماند که ملتى که پشتیبانش خداست و پیشاپیشش امام زمان فى سبیل الله در مقابل تمامى متحدان کفر خواهد ایستاد و انشاء الله پیروز خواهد شد.

پدر و مادر عزیزم همانگونه که در شهادت برادرم صبر کردید و استقامت ورزیدید اکنون نیز صبر پیشه کنید. در حدیث است که هرگاه پدر و مادرى در مرگ دو فرزندشان استقامت کنند خداوند کریم اجرى عظیم (بهشت) نصیبشان می‌کند.

شما خوب می‌دانید که شهید عزادار نمى‌خواهد، رهرو می‌خواهد. برادرم  شما هم با قلم و قدم و زبانتان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید.

مادر عزیزم به مادران بگو همانطور که من رهرو خون ؟؟؟ مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیرى کنید که فردا در محضر خدا نمى‌توانید جواب زینب (س) را بدهید که تحمل‌72 تن شهید را نمود.

پدر و مادر عزیزم بخاطر تمام بدی‌ها و ناسپاسی‌هایى که به شما کردم مرا ببخشید و حلالم کنید و از همه براى من  حلالیت بخواهید، از همسرم که امانتى است از من نزد شما خوب محفاظت کنید که مونس آخرین روزهایم بود.

برادران عزیز، برادرى داشتم که در راه خدا فدا شد قبلا در وصیت نامه‌ام با او صحبت و درد و دل می‌کردم اکنون به شما توصیه میکنم که برادران عزیزم نکند در رختخواب ذلت بمیرید، که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد مبادا در غفلت بمیرید که على (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بى تفاوتى بمیرید که على‌اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.

پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت کنید آنان که پیرو خط سرخ امام خمینى نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. در زنده بودنمان که نتوانستیم درشان اثرى بگذاریم، شاید در مرگمان فرجى باشد و بر وجدان بى انصافشان اثر گذارد. 

 

  والسلام




برچسب ها :


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد